{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
مثل ساحل آرام باش تادیگران مثل دریا بی قرارت باشند.
بیا مثل مرغان آشفته هجرت کنیم / افق را به مهمانی پونه دعوت کنیم بیا مثل پروانه های غریب نیاز / به مهتاب شب های تنهایی عادت کنیم
کم نامه ی خاموش برایم بفرست / از حرف پرم گوش برایم بفرست دارم خفه می شوم در این تنهایی / لطفا کمی آغوش برایم بفرست
عشق من تو باش ، نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها نباشم تو باش تا در دنیای بزرگ تنهایی ام ، تنهاترین باشی
هفت شهر عشق : شهر اول : نگاه و دلربایی شهر دوم : دیدار و آشنایی شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی شهر چهارم : بهانه ، فکر جدایی شهر پنجم : بی وفایی شهر ششم : دوری و بی اعتناییشهر هفتم : اشک ، آه ، تنهایی
شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی تنهایی ما مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ماهی دور از دریا
برهنه مي آئيم، برهنه مي بوسيم، برهنه مي ميريم، با اين همه عرياني، هنوز قلب هيچکس پيدانيست...!!
صدا... دوربين ... حركت.... بازهم برايم نقش بازي كن
گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ… ﯾﺎد ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ… ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ !
من آموختم توهم بياموز پيش بي دردصحبت ازدرد مكن شاخه سبزدلت را به خطا زردمكن مرد اگرنيست كوه كه هست،تكيه بركوه كن و تكيه به نامرد مكن
چه حقير و كوچك است آن كه به خود مغرور است ، چرا كه نمي داندبعد از بازي شطرنج .... شاه و سرباز همه در يك جعبه قرار مي گيرند .
تقصير برگ ها نيست آدم ها همينند نفس كه ميدهي له ات ميكنند
یه دوست قدیمی بهم میگفت هیچ وقت دل نبند اون موقه نفهمیدم ولی حالا میدونم دل بستگی یعنی چی:می آیند......,عادت میدهند....... میروند و تو همان تنهای دیروزی با گورستانی از خاطرات
دمش گرم... باران را ميگويم به شانه ام زد و گفت : خسته شدي... امروز را تو استراحت كن... من به جايت مي بارم.
جاده ای که انتهایش معلوم نیست،پیاده یا سوار بودنش فرقی ندارد.
تو را دوست دارم بدون آنكه علتشرا بدانم. محبتي كه علت داشته باشد يا احترام است يا ريا.
مثل ساحل آرام باش تادیگران مثل دریا بی قرارت باشند.
بیا مثل مرغان آشفته هجرت کنیم / افق را به مهمانی پونه دعوت کنیم بیا مثل پروانه های غریب نیاز / به مهتاب شب های تنهایی عادت کنیم
کم نامه ی خاموش برایم بفرست / از حرف پرم گوش برایم بفرست دارم خفه می شوم در این تنهایی / لطفا کمی آغوش برایم بفرست
عشق من تو باش ، نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها نباشم تو باش تا در دنیای بزرگ تنهایی ام ، تنهاترین باشی
هفت شهر عشق : شهر اول : نگاه و دلربایی شهر دوم : دیدار و آشنایی شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی شهر چهارم : بهانه ، فکر جدایی شهر پنجم : بی وفایی شهر ششم : دوری و بی اعتناییشهر هفتم : اشک ، آه ، تنهایی
شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی تنهایی ما مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ماهی دور از دریا
برهنه مي آئيم، برهنه مي بوسيم، برهنه مي ميريم، با اين همه عرياني، هنوز قلب هيچکس پيدانيست...!!
صدا... دوربين ... حركت.... بازهم برايم نقش بازي كن
گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ… ﯾﺎد ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ… ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ !
من آموختم توهم بياموز پيش بي دردصحبت ازدرد مكن شاخه سبزدلت را به خطا زردمكن مرد اگرنيست كوه كه هست،تكيه بركوه كن و تكيه به نامرد مكن
چه حقير و كوچك است آن كه به خود مغرور است ، چرا كه نمي داندبعد از بازي شطرنج .... شاه و سرباز همه در يك جعبه قرار مي گيرند .
تقصير برگ ها نيست آدم ها همينند نفس كه ميدهي له ات ميكنند
یه دوست قدیمی بهم میگفت هیچ وقت دل نبند اون موقه نفهمیدم ولی حالا میدونم دل بستگی یعنی چی:می آیند......,عادت میدهند....... میروند و تو همان تنهای دیروزی با گورستانی از خاطرات
دمش گرم... باران را ميگويم به شانه ام زد و گفت : خسته شدي... امروز را تو استراحت كن... من به جايت مي بارم.
جاده ای که انتهایش معلوم نیست،پیاده یا سوار بودنش فرقی ندارد.
تو را دوست دارم بدون آنكه علتشرا بدانم. محبتي كه علت داشته باشد يا احترام است يا ريا.
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}